الحمدلله.
این نوع مسائل از جمله اموری هستند که بر اساس زمان و مکان و اوضاع، فتوا دربارهی آنها تغییر میکند، بنابراین نمیتوان یک حکم کلی در تمامی صورتهای واقع شده یا مورد انتظار صادر کرد.
در برخی از حالتها رأی دادن جایز نیست مانند اینکه اگر این امر تأثیری بر مسلمانان نداشته باشد یا اینکه مسلمانان تأثیری بر انتخابات نداشته باشند در نتیجه حضور یا عدم حضورشان یکسان باشد. همچنین اگر شخصی که به او رأی میدهند در بد بودن یا موضعگیریاش نسبت به مسلمانان با دیگران تفاوتی نداشته باشد..
و چه بسا مصلحت شرعی اقتضا کند که به خاطر کمکردن شر یا کاستن از ضرر، مسلمانان رأی بدهند، مانند اینکه نامزدها غیر مسلمان باشند ولی یکی از آنها دشمنیاش نسبت به مسلمانان از دیگران کمتر باشد و رأی دادن مسلمانان در انتخابات مؤثر باشد، پس اشکالی ندارد که در چنین حالتی رأی بدهند.
و به هر حال این امر از جمله مسائل اجتهادی است که بر پایهی مصالح و مفاسد بنا شده است و شایسته است در این زمینه به اهل علم و شناخت نسبت به قواعد این اصل، مراجعه شود و موضوع با جزئیات آن در مورد کشوری که در آن یک اقلیت مسلمان زندگی میکنند و قوانین آنجا، وضعیت نامزدها، اهمیت رأی دادن و ضرورت امر و مانند آن، برای اهل علم توضیح داده شود.
هیچ کس حق ندارد کسی که نظرش رأی دادن است را اقرار کننده و تأیید کنندهی کفر بداند، بلکه شخص به خاطر مصلحت مسلمانان این کار را انجام میدهد نه به خاطر محبت نسبت به کفر و اهل آن؛ این در حالی است که مسلمانان از پیروی رم بر فارس شادمان شدند همانگونه که در حبشه به خاطر پیروزی نجاشی بر رقیبان حکومت، شادمان شدند و این موضوع در سیرت مشهور است و هر کس بخواهد بر اساس ورع از این کار دست بکشد اشکالی ندارد.
والله تعالی اعلم.